چهارشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۹۲

والله که آرزو بر جوانان عیب نیست

از افتخارات آدم بزرگ ها
همیشه و همیشه
این بوده :
"واقع بین بودن"

  چیزی از فلسفه و حواشی اش نمی دانم.اما تجربه ی شخصی من این است که رئالیست بودن نه تنها افتخار نیست، که انتحار است.
چرا که از نتایجش همین بس که الزاماً رویاهایت را نگاه میکنی و از بینشان محتمل ترین ها را انتخاب میکنی و در نهایت باز هم میپذیری که "ممکن" است هرگز حتی به این محتمل ترین آرزویت هم نرسی....
  نظر من را اگر بخواهید واقعیتی اگر در دنیا باشد، واقعیت شیرینی نیست که واقع بینی مایه ی فخر و مباهات شود. مثلاً باید مسلکی بود به اسم "رویا بینی" یا "آرزوسازی" یا " امیدوار بودن" یا....

یکشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۹۱

موفقیت

یک بار هم وقتی شانزده ساله بودم، در جواب ِ این سوال که "چرا نمیخواهم دندانپزشکی بخوانم؟"   گفتم "چون دوست ندارم."

آن روز دایی بزرگم خیلی عصبانی شد و با حرص عجیبی گفت " آدمی توی زندگی موفقه که کارایی رو کنه که دوست نداره!"

راستش هنوز ، بعد از چهار سال ، معتقدم که دوست داشتن یا دوست نداشتن، دلیل قانع کننده ای برای انجام دادن یا انجام ندادن کاری است و موفقیت  موتعسفانه فرمول مشخصی ندارد.

اما.... چه کسی است که نداند زندگی همیشه بر وفق مراد نیست؟

اگر به من باشد میگویم " آدمی توی زندگی موفق است که بتواند، وقتی کاری لازم است، حتی اگر دوستش هم ندارد، آن را به خوبی انجام دهد."


پنجشنبه، اسفند ۲۴، ۱۳۹۱

پیشانی نوشت

به درستی یادم نمی آید این حقیقت تلخ که زندگی عادلانه نیست را کجا و کدام روز بود که فهمیدم 
اما از آن به بعد بود که دیگر نتوانستم به حوادث ِ زندگی ام منطقی نگاه کنم.نتوانستم نتابج کارهایم را پیش بینی کنم. نتوانستم دعا کنم!
از آن روز بود که ایمان آوردم دنیا فقط "قضا" دارد. "قدر" ی در کار نیست!
حالا میتوانم فقط امیدوار باشم که سرنوشت، دست خوبی نصیبم کند.